من تا پارسال، اصلا تا همین 9 دی و ماجرای گرونیای اخیر شما بگو، تلویزیون با مردم که مصاحبه میکرد بعد در جواب سوال "نظرتون در مورد شرایط چیه؟" میگفتن "مشکلات داریم ولی کشور خودمونه و حلش میکنیم" میگفتم بینیم بابا! تو یا شکمت سیره یا از یه جایی سودی بهت میرسه یا کلا نمیفهمی! خدا من را ببخشاید! و خلاصه که اصلا دلم میخواست طرفو از تلویزیون بکشم بیرون بشونمش جلوم انقدر باهاش حرف (!) بزنم تا گریبان دَران مجبور به ترک صحنه بشه.

تا شد دیشب! ما داشتیم با فرانچسکو که شما نمیشناسینش احتمالا، در مورد مسائل گوناگون صحبت میکردیم، یعنی در مورد همه چی غیر از ت! فرانچسکو کیست؟ فرانچسکو فردیست ایتالیایی که در دانشگاه اقتصاد خوانده، زبان اسپانیایی و فارسی و انگلیسی و فرانسه و ایتالیایی بلد بوده و با ایران روابط تجاری داشته است. آخر حرفامون، یهو پرسید نظرت در مورد شرایط ی ایران چیه؟ آقا شما که غریبه نیستین، این قبلش یهو ورداشت به من گفت ایران رو به انحطاطه (فروپاشی) (با تشکر از منِ عزیز:دی) و اصلا اوضاعتون داغونه و این حرفا، من تو دلم میگفتم بیشین بینیم بابا! تو خودت یک ایتالیایی بدبختی با اون ک که ملت شبا تو سرما میلرزن ولی گاز قطعه (مستنده ها، از بچه های ایرانی اونجا بپرسین) ولی چیزی نگفتم گذاشتم قشششنگ با بلدم بلدم گفتناش عصبانیم کنه که یهووو خودمو خالی کنم :دی بعد تا که این سوالو در مورد شرایط ی ایران پرسید، گفتم والا من الان خوابم میاد ولی بطور کل تو یه خونواده سالم وقتی یکی یه کار اشتباهی میکنه، نه تنها کسی طردش (با تشکر از منِ عزیز:دی) نمیکنه بلکه کمکش میکنن اشتباهشو جبران کنه و یا حتی حمایتش میکنن در برابر خطراتی که خارج از خونواده ممکنه براش رخ بده، و بله من ممکنه از یکسری چیزا ناراضی باشم ولی بهرحال کشور من برام خانواده ست و حمایتش میکنم (حالا خودم همزمان از خودم تعجب میکردم با این حرفام:دی)، بعد یهو پرسید یعنی حکومت ایران برای تو خانواده‌س؟ اصلا یهو حس کردم یه جریان خون داغ پاشید تو صورتم و دندونام رو هم قفل شد! مساله میدونین چیه؟ ما تو ایران بین خودمون شاید ازین سوالا زیاد پیش بیاد و بالاخره هرکی یه جوابی بده، ولی اون لحظه اینکه یکی از ایتالیا داره در مورد حکومت کشور من سیم جیمم میکنه حسسسااااااابی خونمو جوش آورده بود! گفتم بله!! وقتی کشور من رو حکومت اداره میکنه من پشت اونم هستم! یهو پرسید تو مذهبی ایی؟ گفتم مذهبو چی تعریف میکنی؟ گفت خدارو قبول داری؟ گفتم به همون نیرویی که تو اگه وسط یه بیابون بی آب و علف گیر کنی و گرسنه باشی تو دلت صداش میکنی، اعتقاد دارم! گفت صبحا برای نماز پا میشی؟ گفتم دوست دارم بابت چیزایی که دارم شکرگزار (با تشکر از نسرین-شباهنگ- :دی) باشم و چیزایی که ندارم رو بخوام، همونکاری بچه با پدر مادرش میکنه! گفت با ممنوعیت های توی ایران موافقی؟ نمیذارن کسی کسی رو تو خیابون ببوسه، کسی با کسی بدون ازدواج ارتباط داشته باشه، کسی مشروب بخوره کسی ال کسی بل، گفتم والا ما همه اینارو داریم!:دی گفت یواشیکی!! عمومی چرا نباشه؟گفتم من نمیدونم چی برای شرایط خوبه یا بده پس نظری ندارم! یهو گفت اوووووو باهوش تر از این حرفا فکر میکردم باشی!!! یعنی در لحظه دلم میخواست به عناصر هیژده (با تشکر از آسوکا :دی) مندلیف تبدیلش کنم! :| گفتم ببین، اروپا از اول یه سری چیزارو داشت (خیلی مودب توهین میکرد، من نمیتونستم بگم کثافت کاری :|  ) پس شما آداپته این، ولی من نمیدونم اینجا اگه یکی یکی رو تو خیابون ببوسه، پسفردا اون بچه شیش ساله چه حرکتی ممکنه بزنه (مفهوم بلوغ زودرسم که اینا کلا ندارن،  ماشالا از اول دبستان همه همه چی رو میدونن) و چون نمیدونم حرکت مثبت یا منفیه پس نظری ندارم! آقا کشوند یهو بحثو به زمان شاه!! بعد جالب بود خیلی با اعتماد به نفس میگفت زمان شاه برای شما بهتر بود رو به تغییر بودین، من نشستم یه مستند دیدم درباره ش!! مثالم میزد از رونسانس خودشون! بعدم گفت دین جلوی پیشرفتو میگیره :| گفتم شما برو سوره بقره رو بخون هروقت خوندی دیدی اسلام یعنی آزادی، بعد بیا بشین حرف بزنیم، گفت من هیچوقت از رو یه خط درباره یه کتاب نظر نمیدم، کفریم کرده بود که هیییچی نمیدونست درمورد متن قرآن، یا حکومت اسلامی، و تمااااااام حرفاش حرفای اون هم وطنان عزیزی بود که تو جمعای خودی میشینن به سیر و پیاز فحش میدن، تره جعفری رم درخت چنار میکنن! (جلوی اینا نگین اینارو بابا) دیدم دیگه خیلی داره چرت و پرت میگه، گفتم ببین با تمام احترامی که برات قائلم، ولی ما هیچکدوم صلاحیت حرف زدن در مورد این مسائلو نداریم چون اطلاعات نداریم! شب بخیر تامام! و رفتم.

دیشب فهمیدم اینکه میگن رو ندین به اونوریا یعنی چی! ببین خوبه، از علمشون، امکاناتشون و اصلا همه چیشون استفاده کردن، ولی کلا نباید راهو واسشون باز کرد که بشینن واسه ما بکن نکن بکنن!! این زمین تا آسمون توفیرشه با رضایت از شرایط ها! ولی من واقعا دیشب حس کردم شرایط هرچی هست، به خودمون ربط داره، اصلا خودمون خودمونو بزنیم بگیریم ببندیم، ولی نذاریم یکی دیگه بیاد بگه کی بزن، کی بگیر کی ببند چجوری بکن چجوری نکن!!

اصلا به نظرم هر حرفی باید بصورت عملی پیش بیاد تا فلسفه‌ش جا بیفته!

بدین ترتیب این ایام الله شریف رو همینجور گل و گل بارون بهتون تبریک گفته و درخواست دارم تخمه آفتابگردوناتونو بیارین بشینیم یکم درمورد شرایط به هم غر بزنیم:دی



مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها